خلوت

0خلوت.ارحمی .خواجه

خدایا، مرا در اصلاح نفسِ خویش به کاری فرمان داده‌ای که خود در انجام دادن آن از من تواناتری، و قدرت تو بر آن کار و بر من، از قدرت من افزون‌تر است. پس مرا چنان نیرویی ده که با آن به کاری مشغول شوم که تو را از من خشنود می‌سازد، و خشنودی خود را در حال تن درستی [نه در گرفتاری و سختی] از من بخواه. امام سجاد علیه السلام ************************************ کپی از این وبلاگ مجاز است به شرط سه صلوات برا آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در حسرت موجم باران کفافم نیست *********************************** به وبلاگ خود خوش آمدید

:: دخترانه
:: فروشگاه ایران زمین 93
:: خاطرات دنیای مجازی
:: فروشگاه ساعت مچی
:: صدا باز
:: آخرین منجی...آخرین یار
:: هیئت عزاداران
:: زلال مثل اشک
:: عاشقانه الهام
:: همیشه در نقطه آغاز
ادکلن زنانه">:: ادکلن زنانه
:: گروه ساختمانی دارکوب
:: طوفان آرامش
:: جی پی اس موتور
:: جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خلوت و آدرس adytum.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 48
بازدید هفته : 172
بازدید ماه : 172
بازدید کل : 44704
تعداد مطالب : 282
تعداد نظرات : 39
تعداد آنلاین : 1






رزق معنویthe spiritual aliment

هرجا حدیثی، آیه ای، دعایی به دلت خورد، بایست؛ مبادا یک وقت بگذری و بروی،
صبر کن؛ رزق معنوی خیلی مخفی تر از رزق مادی است؛
یک نفر از دری، دیواری می گوید و در حقیقت خداست؛ که با زبان دیگران با شما حرف می زند..
(حاج محمد اسماعیل دولابی)

 

Whenever you heard a word, a sign, a benedictory  , So you stop  lest Walk and go  You Wait a minute  the spiritual aliment  Is Very hidden than the material aliment
  Individual tells of the door, wall But the true God speak with you with  the Other language 
  Haj Mohammad Ismail Dvlaby



:: برچسب‌ها: رزق, معنوی, آیه, دعا, مخفی,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در پنج شنبه 9 آبان 1392

نامه دوست the letter from friend

قرآن نامه دوست است

و زبان اهل محبت ،‌ زبان اشاره است

اشارت را اهل محبت درك ميكنند

اگر اهل محبت شدي ، قرآن را خواهي فهميد

" آن كس است اهل بشارت كه اشارت داند"

حاج اسماعیل دولابی

 

Quran is like the  letter from  friend

the language the People of Land affection is the secret Language 

  the People of  Land affection understand   the secret

If you  Were the People of  Land affection; you will find the Quran

"It was from good news who understand   the secret."

Haj  Ismail Dvlaby



:: برچسب‌ها: نامه, دوست, زبان, اشاره,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در پنج شنبه 9 آبان 1392

رابطه خدشه ناپذير The infallible relationship

تمام جهان در خدمت توست ، تسليم توست

تا تو در خدمت خدا باشي ... تسليم خدا باشي

هر چه بيشتر تسليم خدا باشي

جهان و جهانيان بيشتر در تسليمت خواهند بود

.... اين يك رابطه خدشه ناپذير است

 

The whole world is to serve you, it is surrender to you.
When you try to serve God ... When you are surrender to God,
 If you are surrendered to God   much
So The  world and   people will surrender to you.... This is an infallible relationship

 



:: برچسب‌ها: رابطه, خدا,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در دو شنبه 6 آبان 1392

ارزش زمان Value of Time

 

براي درك ارزش يك سال، از دانش آموزي بپرسيد كه در امتحاناتش مردود شده است.

براي درك ارزش  يك ماه ، از مادري بپرسيد كه نوزادي نارس به دنيا اورده است.

براي درك ارزش  يك روز ، از کارگری بپرسيد كه دستمزد روزانه مي گيرد و شش كودك براي سير كردن دارد.

براي درك ارزش يك ساعت، از دوستاني  بپرسيد كه منتظر ديدار يكديگرند.

براي درك ارزش  يك دقيقه ، از مسافري بپرسيد كه قطار،هواپیما یا اتوبوسش را از دست داده است.

براي درك ارزش  يك ثانيه ، از كسي بپرسيد كه از حادثه اي جان سالم به در برده است.

براي درك ارزش  يك صدم ثانيه، ازدونده اي بپرسيد كه در بازي هاي المپيك مدال نقره برده است.

Torealizethe valueof oneyear, aska studentwhohas failedtheexamination.
To realize the value of one month, ask a mother who has given birth to a premature baby.
To realize the value of a day, ask a daily wage worker has six children to feed.
To realize the value of one hour, ask friends waiting to meet each other.
To realize the value of one minute, ask a passenger train, plane or bus is lost.
To realize the value of one second, ask a person who has survived an accident.
To realize the value of one hundredth of a second, ask the runner that has won a silver medal at the Olympics  .



:: برچسب‌ها: ارزش, زمان,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در چهار شنبه 10 مهر 1392

فقر عشق the Poverty of Love

از بین بردن فقر عشق بسیار سخت تر از بین بردن فقر نان است.

eliminate the Poverty of Love is very hard than to eliminate the Poverty of bread

 

زنده بودن را به بيداری بگذرانيم که سالها به اجبار خواهيم خفت.

 

The being alive to spend the  Awakening
Because we will be forced to sleep For years and years

 

 



:: برچسب‌ها: فقر, عشق, نان, زنده بودن,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در دو شنبه 8 مهر 1392

قرآن ! من شرمنده توامQuran! I am ashamed of you

قرآن ! من شرمنده توام از دکتر شریعتی
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است
قرآن ! من شرمنده توام

اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام
...
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای توآنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. 

آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.


Quran! I am ashamed of you., of doctor Shariati

Quran! I am ashamed of you If I've made a death song of you. a song gets you up in the Our Alley every time. all ask each other, "Who died?"

What a great ignorance that we think: God has descended to the Our dead You

Quran! I am ashamed of you If I have  turned of a practical version into a legend of the museum

.Blessed are all who The His heart is Rhly/ Place Quran/ For you

.When they are reading so they enjoy , Seems the Quran was revealed right now for them

.We have treated by the Qur'an only a portion Islam got to cross ignorance



:: برچسب‌ها: قران, شریعتی, ,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در دو شنبه 8 مهر 1392

دیدگاه the viewpoint

باران که می بارد همه پرنده ها به دنبال سر پناهند

اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتر از ابرها پرواز می کند

این دیدگاه است که تفاوت را خلق می کند

.When raining all the birds followed the Haven

But the eagle will fly above the clouds to avoid getting wet.

.This is the viewpoint that creates the difference

هرگز به کم راضی نشو!

همیشه نگاهت به قله باشد.

Never Do not satisfied to little things
Always looking to be the the peak

  



:: برچسب‌ها: دیدگاه, نگاه, تفاوت,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در دو شنبه 8 مهر 1392

ماراتن زندگی the marathon of life

ماراتن زندگی را بی  وقفه دویدم
وقتی به آخرش رسیدم
پشیمان شدم از زود رسیدن. و نفهمیدم زندگی یعنی چه؟
ماراتن زندگی را بی وقفه دویدم
وقتی به آخرش رسیدم
تو را  ندیدم.  کجا
جا مانده بودی؟
ماراتن زندگی را بی وقفه دویدم
وقتی به آخرش رسیدم
فهمیدم زندگی ماراتن نیست.
اما دیگر چه فایده؟!
.I run non-stop the marathon of life
.When I reached the end of its
.I regret coming out soon. And I did not know what life is

.I run non-stop  the marathon of life
.When I reached the end of its
?I did not see you. Where do you go

.I run non-stop  the marathon of life
.When I reached the end of its
.I know life is not a marathon

?!But how profits



:: برچسب‌ها: ماراتن, زندگی,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در یک شنبه 7 مهر 1392

معشوق من! My beloved

معشوق من!
اشکی به من  عطا کن که جز برای عشق تو نبارد.
و خونی به من هدیه کن که جز در راه تو نریزد.


My beloved

 Forgive me Tears

 that do not  trickle Except for your love

 Forgive me  blood

 that do not shed Except for the way of your love



:: برچسب‌ها: معشوق, خون, اشک,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در یک شنبه 7 مهر 1392

چقدر خنده داره How funny

چقدر خنده داره!
که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست.

ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!
چقدر خنده داره !
که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه
.

اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!

!How funny

Quiet time with God  spent is the long and hardly.
 
But ninety minutes of a football game goes like the wind!

How funny!

Tomans hundred money to help pay the way God looks great.
 
But when the same amount of money to buy seems low



:: برچسب‌ها: خدا, خنده دار,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در شنبه 6 مهر 1392

هشدار Warning

چهار چیز را در زندگی نشکن: 

اعتماد، قول، ادب و قلب

زیرا وقتى این‌ها مى‌شکنند صدا ندارند ولى درد بسیارى دارند.

:You do not break four things in your life 

Trust, promise, Politeness and heart 

But when they break .they do not sound But  have so much pain



:: برچسب‌ها: قلب, اعتماد, قول, ادب,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در دو شنبه 1 مهر 1392

حکمت خدا Wisdom of God

ماهیان از طوفان  دریا به خدا شکایت بردند. وقتی دریا آرام شد. خود را اسیر تور صیادان یافتند .

طوفانهای زندگی حکمتی از  طرف خداوند هستند.

.Fishes complained to God of the Stormy sea 

 .When the sea was calm

.The fishes were captured by net of fishermen

.Storms of life are the wisdom  from God



:: برچسب‌ها: حکمت, خدا, زندگی,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در دو شنبه 1 مهر 1392

موعظه ي شيطان Preaching of Satan
 
پس از پایان گرفتن طوفان و هلاکت تمام مشرکان و بت پرستان، روزى شیطان خدمت حضرت نوح(ع) رسید و عرض کرد: تو به من خدمت کرده اى، من نیز مى خواهم به پاس آن کار، به تو خدمتى کنم! حضرت نوح(ع) با تعجّب پرسید: چه خدمتى؟ گفت: این جمعیّتى که نفرین کردى و نابود شدند و همچنین نسل آنها را، شب و روز مى بایست وسوسه مى کردم و زحمت مى کشیدم تا هدایت نشوند. اکنون که هلاک شدند تا مدّتى آسوده ام! حضرت نوح(ع) (گویا اطمینان نداشت غذاى معنوى که شیطان مى خواهد به او بدهد غذاى مناسبى باشد و لذا آماده شنیدن سخنان او نبود. لذا، خطاب آمد نصایحش را بشنو! فرمود: چه خدمتى مى خواهى به من بکنى؟ شیطان گفت: در سه جا به یاد من باش که در آن سه حالت خیلى به بندگان خدا نزدیکم: اُذْکُرْنى اِذا غَضِبْتَ; به هنگام خشم و غضب به یاد من باش (که بسیار به تو نزدیکم. وَاذْکُرْنى إِذا حَکَمْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ; به هنگام قضاوت بین دو نفر (نیز) به یاد من باش. وَاذْکُرْنى إِذا کُنْتَ مَعَ امْرَأَة خالیاً لَیْسَ مَعَکُما اَحَدٌ; و به هنگامى که با زن تنهایى خلوت کرده اى و هیچ کس غیر از شما دو نفر در آن جا نیست (نیز) به یاد من باش.
 After the storm, and killed all the pagans and idol worshipers .the day Satan unto of Prophet Noah (Peace be upon you) came and said: You have served me, I'd to serve you! Prophet Noah (Peace be upon you) asked in wonder: what kind of service? Satan Told the crowd that you cursed and destroyed, and also their generation, I have tried to tempt them.I worked hard to be not guided. I'm relieved now that they perished in while ! Prophet Noah (Peace be upon you) (apparently he doubted the spiritual food that Satan will give him it is proper food . and therefore he was not ready to hear. Therefore, he was told: Hear the words! Prophet Noah (Peace be upon you) (apparently doubted the spiritual food that Satan will give him proper food and therefore he was not ready to hear. Therefore, he was told: Hear the words! He said: What do I want to serve? Satan told me that in the three cases to remember me that I am very close to : When anger reminds me (which is very close to you). When judging between two people (also) to remember me And when you're lonely with single woman and no one is there except the two of you (also) remember me



:: برچسب‌ها: موعظه, شيطان, خشم,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در یک شنبه 24 شهريور 1392

فقر حقیقی

فقر اینه که کتابخونه ی خونه ت کوچیکتر از یخچالت باشه.

فقر اینه که دو تا النگو تو دستت باشه و دو تا دندون خراب توی دهنت.
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت می ذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه.

فقر اینه که از بابک و کاوه و کوروش و مولوی و خیام و ... چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجیلا جولی و برادپیت رو پیگیری کن.

فقر اینه که فاصله لباس خریدنت از مسواک خریدنت کمتر باشه.

فقر اینه که تو خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونای اروپا تعریف کنی.

فقر اینه که بری تو خیابون شعار بدی که دموکراسی میخوای اما تو خونه ات بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکست رو شکسته.

فقر اینه ورزش نکنی و به جاش برای لاغر شدن از غذا نخوردن و جراحی کمک بگیری.

فقر اینه که در اوقات فراغت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزونی.

فقر اینه که با کامپیوترت کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی.

فقر اينه که ماشين ۴۰ ميليون تومانی سوار بشی و قوانين رانندگی رو رعايت نکنی.

فقر اينه که به زنت بگی کار نکن ما که احتياج مالی نداريم. 

 

.Poverty is the library of the house is smaller of the refrigerator

 

.Poverty is when you have the two bangles in hand and two broken tooth in Mouth

 

.Tonight 's dinner of  Yourguest  is making be better dinner of  tonight and tomorrow night for your family

 

Poverty is when you Do not know nothingJust their name of the  Babak and and Kaveh and  Cyrus and Khayyam and Maulvi and ...  . and The adventures of Julie Njyla and Bradpyt continuously track it

 

 .Poverty is when you could buy clothes is Interval of less than , buy you a toothbrush

 

.Poverty is when you to throw trash in the street and compliment you clean the streets of Europe

 

poverty is when you  chanting debt democracy in the streets , but at  your home  the your child to fear you dare tell your who happen to break your Frames

 

.Povertyis when you not exercised and the replacement of not eating for weight loss and to surgery get help

 

.Poverty is when you to burn and use  gasoline fat instead of burning the fat your body you at leisure

 

Poverty is when youdrive the car withPrices forty million and do not obey traffic laws.
Poverty is when you  Tell your wife do  not to go work Because we have no financial need..
Poverty is when
you not using your computer Except for Czech-mail and chatting and listening to music

 



:: برچسب‌ها: فقر"حقیقی",
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در چهار شنبه 20 شهريور 1392

عشق خدا

امام باقر علیه السلام:

هر گاه مردى  شتر و توشه‌‏اش را در شب و در سفر گم كند و سپس پیدا كند، چقدر خوشحال مى‏‌شود، خداوند بیشتر از او نسبت به توبه كننده فرحناك مى‏‌شود.

 

 

Imam Baqir (as):

Camel man and his luggage when traveling at night to get lost and then found, how to be happy God is happier than he .toward people of the repented..

 

.



:: برچسب‌ها: عشق" خدا,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در چهار شنبه 20 شهريور 1392

یاد خدا

نام مجنون همه را به یاد لیلی می اندازد، نام انسان آیا کسی را به یاد خدا خواهد انداخت؟

The name majnon to mind  the name of lily, the name of ؟God who brings to mind   the name of man for all



:: برچسب‌ها: یاد"خدا,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در چهار شنبه 20 شهريور 1392

حمایت خدا

ما که یه کاری رو می‌خوایم انجام بدیم ...خوب فقط برای خدا انجامش بدیم... بگیم این کار رو برای خدا انجام میدیم ... همین!

کار می کنی... محبت می کنی... درس می‌خونی ... غذا می خوری....مطالعه می‌کنی... پیام می دهی ... صحبت می کنی ....

هر کاری می کنی یه نیت برای خدا پشتش بیار ، ببین خدا چه جوری حمایتت می کنه!

 

  We want to do something well… Only for God to do it ...... I'd say do it for God ... The same!   
  you
do the work... you  Love ... Singing lessons ... you eat Of food .... Sendmessage... You're talking about ....
  God's intention tobringanything
you see how God supports you.

 

 

 

                



:: برچسب‌ها: خدا"حمایت"نیت,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در چهار شنبه 20 شهريور 1392

فاطمه معصومه

 

نام شريف آن بزرگوار، فاطمه و القاب ايشان معصومه، ستّي و فاطمه کبري است. پدرش حضرت موسي بن جعفر و مادرش نجمه خاتون، مادر حضرت رضا است. آن حضرت در اول ذي القعده سال 173 هـ . ق در مدينه منوره به دنيا آمدند و در سن 28 سالگي در روز دهم يا دوازدهم ربيع الثاني سال 201 هـ . ق در شهر قم از دنيا رفتند. فاطمه معصومه (ع) که خود پرورش يافته مکتب ائمه طاهرين و يادگار صاحبان آيه تطهير است نمونه عاليه از طهارت و پاکي است به حدي که خاص و عام او را به عنوان معصومه لقب داده اند. حضرت رضا (ع) مي فرمايند: کسي که فاطمه معصومه را رد قم زيارت کند مثل آن است که مرا زيارت کرده باشد .

 

در يکي از فرازهاي زيارت دوم حضرت آمده است. اَلسَّلام عَليکَ اَيتَّهَا الطّاهرَة الحَميدَة البَرَّة الرَّشيدَةالتَّقيَّة النَّقيَّة الرَّضيَّة المَرضيَّة سلام بر تو اي پاک سرشت و پاک روش، اي ستوده نيکوکار، و اي بانوي رشد يافته و پاک و پاکيزه و شايسته و پسنديده چنانکه ملاحظه مي کنيد، در اين فراز، هشت لقب براي حضرت معصومه (ع) ذکر شده که هر کدام به يکي از ابعاد ملکوتي آن حضرت اشاره مي کند و بيانگر اجتماع همه ارزشهاي کمال در وجود پربرکت آن خاتون دو سراست. در واقع هر يک از اين اوصاف، مانند آيينه صاف، نشان دهنده ويژگي هاي گوناگون کمال و جمال معنوي آن حضرت مي باشد.

 

عنايات معصوميه از زبان خادمين آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)

 

تذکري به حضرت آيت ا... العظمي مرعشي نجفي (ره)آقاي اصغر خادم ، از خادمين کريمه اهلبيت (ع) نقل مي کردند : در زمان حيات حضرت آيت ا... مرعشي نجفي (ره ) ، هر وقت که ايشان به حرم مشرف مي شدند ، به خادمين امر و نهي مي کردند و مي گفتند : کار کنيد ! نظافت کنيد ! بيکار نباشيد ! شبي مرحوم آقاي نجفي خانم حضرت فاطمه معصومه (ع) را به خواب مي بينند که به ايشان مي فرمايند : شهاب ! اينقدر به خادمين ما ايراد نگير ! آنها در حال کار هستند . از بين دو انگشت من نگاه کن و ببين ! آقاي نجفي نقل کردند : وقتي نگاه کردم ، ديدم تمام خدام در حال کار هستند . پس از آن زمان ديگر آيت ا ... مرعشي نجفي (ره ) به خادمين چيزي نمي گفت .
هديه آيت ا... العظمي گلپايگاني

 

يکي از ذاکرين و خادمين کريمه اهلبيت (ع) نقل مي کرد: وضعيت مالي ام خوب نبود و دو هزار تومان به کسي بدهکار بودم. در حرم مطهر در مسجد بالاسر ، دو رکعت نماز خواندم و به زبان ساده حاجتم را عرض کردم و گفتم: بي بي جان ! من بدهکارم و به طرفم گفته ام فردا پولش را مي دهم . تو خودت مي داني . ساعت پنج بعد از ظهر بود که حضرت آيت ا... العظمي گلپايگاني (ره) به حرم مشرف شدند . وقتي که آقا به من نگاه کردند، احساس کردم اشتباهي از من سر زده که به حالت غضبناکي به من نگريستند. خيلي نگران شدم . با خودم فکر کردم ، ولي به نتيجه اي نرسيدم. تا اينکه آيت ا... گلپايگاني از حرم بازگشتند . هنگامي که کفش هاي ايشان را تحويل دادم ، چند قدمي رفتند و دوباره بازگشتند . رو به من کردند و گفتند : اسمت چيست ؟ گفتم : عليرضا خادم ! فرمايشي داشتيد ؟ فرمودند: بيا جلو ! مي خواهم صورتت را ببوسم . من خم شدم که دست ايشان را ببوسم، ايشان عباي خود را طوري روي سر من انداخت که هر دو در زير عبا قرار گرفتيم. بعد آيه اي طولاني در گوش من خواندند که ازخاطرم رفت . فرمودند : جيب لباست را نشان بده ! گفتم: کار خاصي داريد ؟ فرمود : کار دارم ! وقتي نشان دادم ، مبلغ قابل توجهي در جيبم گذاشتند و رفتند . مسؤولين آستانه از من سؤال کردند : آيت ا... گلپايگاني در گوش شما چه گفتند ؟ گفتم : آيه اي در گوش من خواندند که در گوش هيچ خادمي خوانده نشده است. وقتي دست در جيبم کردم ، ديدم مبلغ دو هزار تومان يعني همان مبلغي که از خانم فاطمه معصومه (ع) خواسته بودم ، در جيبم قرار داده شده است.

 

مقام خادم از زبان آيت ا... بهجت

 

آقاي سيد علي مير يونسي يکي از خدمتگزاران حرم مطهر مي گويد: آقاي شريفي يکي از مسؤولين دفتر کفشداري نقل مي کردند: حضرت آيت ا... بهجت (حفظه الله) صبحها به حرم مشرف مي شدند. افرادي به ايشان مراجعه مي کردند و تقاضاي استخاره مي کردند. يک بار به خاطر دارم که ايشان بعد از تضرع و گريه و راز و نياز در حرم مطهر و تلاوت قرآن و زيارت خانم حضرت معصومه (س) به کفشداران فرمودند: قدر خودتان را بدانيد ! خدمت در اين مکان لياقت هر کسي نيست.
عزت و آبروي خادم نزد بي بي

 

آقاي عليرضا خادم، از ذاکرين و خدمتگزاران کفشدار آستانه مقدسه اهلبيت (ع) حضرت معصومه(ع) نقل مي کردند : در سال 1363 شمسي که مشغول کار شدم، نحوه کار در کفشداري را بلد نبودم . بعد از توضيحات مسؤولين شروع به کار کردم و قرار شد هر كفشي را که مي گيرم ، اگر رنگ مشکي داشت، در کنار يک رنگ قهوه اي قرار دهم ، تا از لحاظ رنگ تداخل نداشته باشند. و موقع مراجعه زوار هم براي تحويل گرفتن کفش، نوع و رنگ کفش از آنها سؤال شده ، سپس تحويل داده شود. يک روز فردي به کفشداري رجوع کرد . من نوع کفش ايشان را اشتباه کردم و کفش ديگري را در اختيار ايشان قرار دادم . طرف، شروع به سر و صدا کرد و گفت: تو مرا مسخره کرده اي و دوست داري مردم آزاري کني. گفتم: مرا ببخشيد ! متوجه نشدم . قصدم آزار و اذيت نبود . فرد مزبور بدون توجه به عذر خواهي و پوزش ، به اعتراض خود ادامه مي داد . مردم زيادي دور ما جمع شده بودند. بحث و گفتگو ادامه يافت و در آخر به ايشان گفتم : اگر من قصد توهين و مسخره کردن شما را داشتم ، حواله ام به خدا و اين بي بي ! و اگر شما چنين قصدي داشتيد، همينطور ! آن روز سپري شد . روز بعد موقع اذان ظهر بود که ديدم همان فرد مجدداً آمدند و تا مرا ديدند، شروع به سرو صدا کردند ! گفتم : ديروز آبرو و حيثيت مرا در مقابل مردم برديد . امروز براي چه آمده ايد ؟ در حالي که گريه مي کرد، گفت: ديشب در عالم خواب خانمي را ديدم که به من فرمود : از خانه من برو بيرون ! چرا آبروي خادم مرا بردم ؟ او که تقصيري نداشت. در حالي که از شما عذر خواهي کرده بود ، باز هم به او تندي کردي . از خواب که بيدار شدم توبه کردم . امروز آمدم تا در حضور مردم، از پشت ميز کفشداري بيرون بيايي و پايت را روي صورتم بگذاري و مرا ببخشي . گفتم : شما را بخشيدم ، انشاءا... بي بي هم شما را مي بخشد.     
شفاي کامل

 

ذاکر اهلبيت (ع) آقاي قسمت شريفي نيا، که پيرمردي افتاده حال و زحمتکش است نقل مي کردند : يک بار در اثر حادثه اي در حرم مطهر ، پايم لغزيد و به شدت ضرب ديد : طوري که وقتي مي نشستم، قادر به بلند شدن نبودم و موقع راه رفتن ، دست به ديوار مي گرفتم . حدود چهل شبانه روز خواب و خوراک من گريه و زاري بود: تا اينکه روزي به حرم مطهر حضرت معصومه (ع) مشرف شدم و در بالاي سر حضرت ، گريه زيادي کردم و به خانم گفتم : يا بايد مرا شفا بدهي، يا مرگ مرا از خدا بخواهي . چون من در خانه تو زمين خوردم و خودت هم بايد عنايتي کني. همين که از حرم بيرون آمدم ، هيچگونه ناراحتي در پايم احساس نکردم .

 

کریمه اهل بیت(س) از نگاه علما

 

مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی- قدّس سره - بارها برای طلاب می فرمودند: علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی (ع) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟ عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم. عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها- عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه ی زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - برود.
مرحوم صدر المتألهین شیرازی (ملاصدرا(، نقل کرده است: هرگاه در زمینه ی فلسفه، مشکلی برایم پیش می آمد که از حلّ آن عاجز می ماندم، با پای پیاده از کهک به قم می رفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - رفته، از آن حضرت استمداد می نمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل می شد و سپس به روستای کهک باز می گشتم.

 

مرحوم آیت الله طباطبایی در ماههای رمضان، پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه ی اهل بیت، فاطمه ی معصومه - سلام الله علیها - مشرف می شدند و با بوسه زدن بر ضریح مطهر آن بانوی بزرگوار،روزه ی خود را افطار می کردند.

 

آیت الله العظمی فاضل لنکرانی می فرماید: «روزی به حرم مطهر حضرت فاطمه ی معصومه (س) مشرف شدم و پس از اینکه زیارت را خواندم، خدمت آن حضرت عرض کردم که من امروز آمده ام و هیچ حاجت دنیوی ندارم. فقط یک حاجت دارم و آن این است که درفهم آیه ی «تطهیر» مورد عنایت شما واقع شوم و این آیه را درست بفهمم و مشکلاتم در این زمینه حل گردد. پس به خانه آمدم و مشغول نوشتن مطالبی پیرامون این آیه ی شریفه شدم؛ پس مسائل و مطالبی به برکت حضرت فاطمه ی معصومه (س) برای من روشن شد که شاید اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندم آن مطالب برای ما روشن نمی شد!"

 

آیت اللّه حاج سید محمد وحیدی (ره( از یکی از سادات برقعی نقل فرمودند که گفته بود: شبی در عالم رؤیا محضر مقدس حضرت معصومه (س) رسیدم. مانع و حجابی در بین نبود. احساس کردم که من محرم ایشان هستم و ایشان عمه ی سادات برقعی می باشند. از محضر مقدسشان سؤال کردم:"آیا شما به اهل قم، شفاعت خواهید فرمود؟" حضرت در پاسخ فرمودند: «میرزای قمی - رحمة الله علیه - برای شفاعت اهل قم کافی است. من برای همه ی شیعه شفاعت می کنم(5). که این رؤیای صادقه، مؤیّد حدیثی از امام صادق (ع) است که می فرماید: «تدخَل بشفاعَتِها شیعَتی الجنّة بأجمعهم؛ به شفاعت او - حضرت فاطمه ی معصومه (س) - همه ی شیعیانم وارد بهشت خواهند شد"
مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي، براي رفتن به زيارت حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ بسيار جديت داشتند و با داشتن مرض قلب هر روزه به حرم مشرف ميشدند.
شيخ عبدالجليل قزويني، مينويسد تكريم و زيارت حضرت معصومه، اختصاصي به شيعه نداشت، بلكه اهل سنت و علما و دانشمندان آنان نيز به زيارت آن بانو ميرفتند و فرمايش او در اين مورد چنين است: و اهل قم به زيارت حضرت معصومه روند كه ملوك و امرا و علماي حنفي و شافعي به زيارت آن تربت، تقرب نمايند.

 


از لحن گریه کردن زوّار واضح است در قم، بقیع اهل بکایی بزرگوار
یادت نمی رود چه قراری گذاشتیم؟ محشر دم بهشت بیایی بزرگوار

 

 ***وحید قاسمی***

 

 



:: برچسب‌ها: ولادت"معصومه,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در یک شنبه 17 شهريور 1392

نماندن...رفتن ...حتی اندکی....

 

پشتش سنگین بود وجاده های دنیا طولانی.

 

می دانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت.

 

سنگ پشت ،ناراضی و نگران بود،پرنده ای در آسمان پرزد،سبک بال

 

و سنگ پشت رو به خدا کرد وگفت:این عدل نیست،

 

کاش پشتم را اینقدر سنگین نمی کردی من هیچ گاه نمی رسم،

 

هیچ گاه... ودر لاک سنگی خود خزید، به نیت ناامیدی

 

خدا لاک پشت را از زمین بلند کرد،زمین را نشان داد،کره ای کوچک بود

 

و گفت:نگاه کن ابتدا وانتها ندارد،هیچ کس نمی رسد،چون رسیدنی در کار نیست

 

فقط رفتن است.حتی اگر اندکی و هربار که می روی،رسیده ای.

 

و باور کن آنچه بر دوش توست،تنها لاکی سنگین نیست،

 

توپاره ای از هستی را بردوش می کشی خدا سنگ پشت را برزمین گذاشت.

 

دیگر نه بارش چندان سنگین بود ونه راه ها چندان دور

 

سنگ پشت به راه افتاد وگفت: رفتن،حتی اگر اندکی...

 

دل نوشت:این روزها خیلی چیزها را هضم نمیکنم...

 

از بس که حجم شان برای باورم زیاد است...!!!

http://www.sokoot1391.blogfa.com

 

 

 



:: برچسب‌ها: ناامید نباش, ,
نوشته شده توسط ارحمی خواجه در سه شنبه 21 خرداد 1388

مطالب پیشین
:: تجربه
:: کسی رو که دوست داری
:: چرا صبر خوب؟
:: باز تعریف بی حجابی
:: شفا
:: اگر می خواهید خوشبخت باشید
:: اتفاق
:: اندازه فهم کودک
:: حال
:: ارزش دروغ
:: فرزند سالاری
:: سوالات رایج در زمینه ی ترشحات و عفونت واژن در خانم ها
:: از مرگ می ترسند
:: محبت کامل آری...اعتماد مطلق نه
:: فقط زندگی کن و لذت ببر
:: چرا نباید برای دیدن بقیة‌الله(عج) اصرار کرد
:: اعتقاد من و نه هراس من، کار خودش را کرده است
:: اگر بگویید که خراب خواهد کرد، به احتمال زیاد خراب می کند.
:: یا فارسَ الحجاز أدرکنی، یا اباصالح المهدی أدرکنی،یا اباالقاسم أدرکنی و لا تَدَعْنی،فَانّی عاجزٌ ذلیل
:: از خودتان مراقبت کنید .
:: طبیعت غذاها و عملکرد جنسی انسان
:: خوشبختی ات را به فردا موکول نکن
:: پر انرژی باشید
:: منصفانه ترین پاداش
:: معجزه اتفاق می افتد...
:: onhdh..
:: بعد از چندسال ،مهم‌ترین مشکل زوج‌ها؛ عدم کشش جنسی است
:: عوامل موثر افزایش طلاق
:: علتهای بنیادی ازدواج کدامند؟ و علت سرخوردگی از ازدواج کدام است؟
:: فقط بخواه...
:: سن عشق...
:: ای دیوانه لیلایت منم
:: خدا کجاست؟...
:: ما صاحب خانه خوبی داریم
:: چرا از نظر آقایان، خانم ها بدون آرایش زیباترند؟!
:: در جستجوی خدا
:: پاکدامنی
:: بازی
:: خودت رو از من نگیر
:: آمار تکان دهنده
:: من دخیل دل خود را به تو طوری بستم
:: شنونده فعال
:: صبر کن؛
:: بچه
:: غم
:: چه همسر شما یک قهرمان پینگ پنگ باشد و چه یک دستفروش ساده ، او به شما نیاز دارد
:: کی حقوق کودکانمان زیر پا گذاشته می شود؟!
:: خداوند زیبا است ، و زیبائى را دوست دارد! و همچنین دوست دارد آثار نعمت را بر بنده خود ببیند.
:: زندگی

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 10 صفحه بعد


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by adytum